نقش مبلغان ادیان در راهبرد منجیباوری ادیان
چکیده
برای دعوت بشر به منجی و رفع موانع و تهدیدات این تفکر و ایجاد اقبال عمومی به منجی، باید دکترین فرهنگیِ دارای شیوهها و سازوکارهای مناسبی را در مراکز و حوزههای علمی و فرهنگی پیش نهاد. این دکترین فرهنگی، بایستی براساس معادلات سیاسی هر منطقه از جهان، شرایط فرهنگی و تبلیغی و سیاستگذاریهای کلان تعیین شود و شکل گیرد.
با انتخاب دکترین مناسب براساس مؤلفههای اعتقادی و ملی و با بهرهگیری مؤثر از شرایط جغرافیایی و اقلیمی هر منطقه از جهان، ترسیم خطوط کلی حرکت تبلیغی و فرهنگی و هنری در رساندن پیام مشترک دعوت به منجی بشر و رویارویی با کانونهای تهدید، هدفمند و جهتدار خواهد شد و قطعاً به تدریج پیوستگی و انسجام همهجانبه تودههای مردمی جهان را در جستوجوی منجی بشر در پی خواهد آورد.
مقدمه
فرهنگ انتظار، راهبردی امیدبخش و سازنده است که با دعوت مؤمنان به منجی مصلح و عدالتگستر الهی، حکومت واحد جهانی (وحدت دینی، وحدت نظام، وحدت قانون و وحدت جامعه بشری) را برای بشر تداعی میکند.
انتظار موعود در ادیان الهی، امری فطری تلقی شده است. زبور داوود(ع)، کتب عهد قدیم و جدید حضرت موسی و عیسی(ع)، کتاب زند زرتشت پیامبر، کتاب آسمانی هندوان (کتاب باسک)، عقاید بودائیان و دیگر مذاهب گوناگون و قرآن کریم، به این مسئله اشاره کردهاند و بدان وعده دادهاند.
مهمترین اثر انتظار موعود در ادیان الهی، تجلی توحید و آثار سیاسی و اجتماعی ناشی از آن است. برآوردن اهداف توحیدی و الهی مثل وحدت حکومت، نظام، قانون، دین و جامعه به وسیله آن حضرت، از جمله اموری به شمار میروند که تجلی توحید را در ظهور مهدی(عج) روشن میسازند. از اینرو، استکبار جهانی در جهت مقابله با آثار موعودباوری و منجیگرایی میکوشد اضطراب و جنگ و یأس را تبلیغ کند تا پوچی، فلسفه زندگی مردم گردد.
چه بسا کانونهای تهدید مراکز صهیونیستی ـ امپریالیستی و طاغوتهای جهان در آغاز کار تا مدتی راهبرد فرهنگی دعوت به منجی را در موقعیتی دشوارتر و شدیدتر از وضعیت فعلی قرار دهند و موانع و تهدیدات جاری، مخالفت آنان را جدیتر و بیشتر نماید و رویارویی همهجانبهشان را سبب سازد.
بدیهی است در این مرحله آگاهی از طرحها و سناریوهای تهاجمی و توانمندیهای همهجانبه نرمافزاری و سختافزاری آنان و حتی نفوذ در میان آنان الزامی است. برای مقابله با این وضعیت، باید به شیوههای تبلیغ و اطلاعرسانی روحیهبخش در قالب دکترینهای کاربردی و متناسب با شرایط جغرافیایی، اقلیمی، حکومتی، قومی، فرهنگی و ویژگیهای برترساز مقاومت روی آورد تا ساختارها اصلاح گردند و الگوهای پوششی و نرمافزاری و سختافزاری و غیرمتمرکز مورد نیاز تبلیغ تبیین شوند. آنگاه این دکترین خواهد توانست نیروهای مؤمن باهوش، عالم و مقاوم را در مقابله با هرگونه تهدید و تغییر و رویداد جدید فرهنگی، سیاسی و امنیتی، در محیطی مطمئن به سوی جامعهای خواهان عدالت و منجی، هدایت نماید.
این پژوهش، در پی پاسخ به چیستی نقش منجیباوری در تربیت و وحدت انسانهای عدالتجوست. پرسشهای دیگری نیز مطرح است، از جمله:
۱٫ آیا راهکار واحدی برای جوامع بشری در ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میتوان به کار برد، یا به بومیسازی آن با بسترهای مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیاز است؟
۲٫ انواع راهبردهای متصور برای نهادینه کردن منجیگرایی در جوامع مختلف چیست؟
۳٫ مهمترین مؤلفه تربیت انسانی برای مقابله با استکبار و حرکت به سوی عدالت چیست؟
بنابر فرضیه این پژوهش، با توجه به فطری بودن گرایش به منجی عدالتگستر و تلاش بشر برای برونرفت از بحران معنا و معنویت در جهان امروز، منجیگرایی از توان و قدرت بسیجکنندگی بالایی برخوردار است، افزون بر اینکه کاربست آن به مثابه راهبرد (دکترین) در جوامع، باید متناسب با معادلات و مؤلفههای خاص فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هر منطقه از جهان، توسط مبلغان ادیان انجام پذیرد.
این نوشتار، پس از تعریف و بیان اقسام دکترین، به تدوین تئوریک راهبرد منجیگرایی و بررسی راهکارهای عملیاتی کردن مباحث نظری آن میپردازد.
مفهوم دکترین
دکترین در فرهنگ لغتهای عمید و معین و کتب مباحث استراتژیک در الفاظ متفاوتی تعریف گردیده که با وجود ناهمگونی در خطوط ظاهری، مفاهیم مشترک و همسانی دارند. دکترین، قواعد بنیادی و چارچوب نظاممند و اصول ریشهای است که بدان واسطه در هر شاخهای از علوم راهبردی انباشت دانش، تجربه، مطالعه، تحلیل، آزمایش و گردآوری شده و فعالیتهای آینده سامانهای را سازمان میدهد و توانمندیها را در جهت اهداف سیاسی در محیطهای اجرایی به کار میگیرد.
دکترین، مفهومی عمیق و کاربردی گسترده دارد که اصول، خط مشی و چگونگی عمل در حوزه هر اقدامی را به صورت دیدگاهی رسمی در خصوص ملاحظات و مبانی سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی بیان میکند.
دکترین، قواعد ریشهای، اساسی و روش و دستور هدایت کننده عملیات در پشتیبانی از سیاستهای کلی است.
اقسام دکترین
دکترین در تعاریف به سه بخش راهبردی، کاربردی و فنی تفکیک میشود که هرکدام مفهوم خاصی دارد.
الف) دکترین فرهنگی راهبردی
این دکترین، مرجع و مأخذ دیگر دکترینهاست. شاکله این دکترین، نمایش توان سامانه فرهنگی، ایجاد توان تبلیغ و آموزش و پاسخدهی به اشکالات، آمادهسازی حکومتها، تشکلها و حاکمیت در گستره جغرافیایی مورد نظر، گرد آوردن مبانی و منابع برای ساماندهی امکانات و مردم در پشتیبانی از اهداف و سیاستها و تأمین اصول کافی طرح فرهنگی است. این دکترین، با ساماندهی مؤثر و کارآمد، تشکیل و ایجاد منابع و اصول تبلیغ، تدارک و پشتیبانی و تأمین راههای تبلیغ و تأمین احتیاجات ضروری سامانه فرهنگی، محیطی مناسب را برای نیروهای مبلغ فراهم میآورد.
مهمترین اصل راهبردی این دکترین، حفظ اسرار است که ضعف آن کار را متوقف میسازد.
ب) دکترین کاربردی
این دکترین، اصول و قواعد اساسی را تعیین میکند که بر اندیشه دعوت به منجی بشری و به طور خاص مهدویت استوار است و با بهرهگیری از تجارب تبلیغی و آموزشی، عقاید و قالبهای ذهنی متفکران اصلی و طراحان و تصمیم گیرندگان سامانه فرهنگی را در مراکز دینی و مؤسسات آموزش و تبلیغی و انتشاراتی هدایت میکند. به عبارتی، این دکترین راهنمای طرحریزی و اجرای امور کاری مراکز دینی و سازمانهای تبلیغی در حین اقدامات مشترک و کافی است.
دکترین کاربردی بیشتر پیرو دکترین راهبردی به شمار میرود و مفهوم کلی آن، بهرهگیری از ویژگیهای اقلیمی، ظرفیتهای فرهنگی ـ تبلیغی و راههای برقراری ارتباط در مراکز فرهنگی و حوزههای دینی است که در گسترهای جغرافیایی بنابر ملاحظات فرهنگی، زبانی و تمدنی بدان توجه میکنند.
ج) دکترین فنی
قواعدی فنی وجود دارد که چگونگی اجرای طرحی فرهنگی را در منطقهای جغرافیایی از جهان بیان میدارد و عناصر فنی را در صحنههای تبلیغ هدایت میکند. دکترین فنی دو گونه آیین دارد: فردی، مانند آنچه در رسالههای تبلیغ و فن خطابه بیان شده و تشکیلاتی، مانند آموزهها و مفاد توافقنامهها، تفاهمنامهها و اساسنامههای مراکز تبلیغی و آموزشی و حوزههای علمی و فرهنگی. آیین فردی، تخصصها، مهارتها و چگونگی به کارگیری ابزارهای تبلیغی، ارتباطی و پیامرسانی را بیان میدارد. هر بخش از سامانه فرهنگی، چگونگی طرحریزی و اجرای برنامهها را تبیین مینماید.
ملاحظات اساسی در تدوین تئوریک راهبردی منجیگرایی
بنابر این تعاریف از دکترین کاربردی، ویژگیهای زیر را باید اساس و مبنای تدوین دکترین در نظر گرفت:
۱٫ دکترین کاربردی در نهاد و اصل تبلیغ قرار دارد و بیانگر اصول و عقاید اصلی تفکر منجی بشریت و به طور خاص مهدویت برای دستیابی به هدفها و موفقیتهاست. از اینرو، بایستی همه مؤلفهها و سامانهها را دربر گیرد.
۲٫ دکترین کاربردی وضعیتی پویا و فعال دارد و در زمانها و موقعیتهای مختلف انعطاف میپذیرد. بنابر این دکترین، باید همگام با تغییرات محیط، مخالفتها، پشتیبانیها و تهدیدهای نرمافزاری و سختافزاری، مؤسسات و مراکز فرهنگی و فنی، عناصر تبلیغ را تغییری منطقی داد. به دیگر بیان، زمینههای تغییرپذیری و انعطافپذیری در دکترین باید لحاظ گردد.
هوشمند بودن دکترین کاربردی الزامآور است و در مقام عمل به قوه تشخیص نیاز دارد. از اینرو، زمینههای آن بایستی به گونهای تبیین شود که در هدایت و راهنمایی مبلغان و مراکز تبلیغ مؤثر افتد.
۳٫ دکترین کاربردی اقداماتی را دربر میگیرد که مراکز و عناصر تبلیغی حسب آموزشها و تجربیات به آنها اعتقاد دارند و براساس آنها عمل میکنند. از اینرو، باید کارگاههای بازآموزی در مناطق بومی تشکیل شود تا شیوههای جدید تبیین گردد.
۴٫ برای تدوین دکترین کاربردی در مقابل ابرقدرتها، همه مناطق جغرافیایی جهان را عرصه تبلیغ و نقاط حساس و امالقری را میدان نبرد فرهنگی باید انگاشت. افزون بر این، توانایی مخالفان برای تغییر جهت تهاجم فرهنگی و اقدام وسیع و سریع در عرصههای مختلف دیگر نیز مهم تصور میشود و منجی موعود در همه جای جهان باید تبلیغ شود.
۵٫ دشمن تفکر مهدویت، برای رسیدن به اهداف خود به تمامی ویژگیهای جغرافیایی هر منطقه، وضعیت مرزها، ترکیب و تراکم قومی و جمعیتی، فرهنگ، آداب و رسوم توجه خواهد نمود. ضروری است الزامات مقابله در هر حوزه را در نظر گرفت.
۶٫ دشمنان تفکر مهدویت، دشمنان بشریتند. از اینرو، برای مراکز فکری برنامهریزی مادی میکنند و از سرمایهگذاریها و روشهای غیرمتعارف بهره میگیرند. در چنین شرایطی باید از نیروها و مراکز تبلیغی نگاهبانی کرد و به تدارک و پشتیبانی نیروها اندیشید.
راهکارهای عملیاتی کردن مباحث نظری
۱٫ ارتقای دانش و اعتقاد به منجی موعود و عدالتگستر؛
۲٫ ایجاد مبنای علمی و فکری، تهیه و تدوین متون معرفتی درباره منجی عدالتگستر، تحول در شیوه تبلیغ، تعیین الگوهای نرمافزاری و سختافزاری و ارتقای معرفت بشر در برابر تهدیدات فرهنگی سکولار ـ لیبرالیستی غرب در سطح فرهنگ و عقاید مختلف؛
۳٫ هدایت مراکز دینی و مبلغان برای سازماندهی و همآهنگسازی تبلیغات دینی برای مقابله و دفع فرهنگ مهاجم؛
۴٫ ایجاد وحدت نظر در طرحریزیهای آموزشی ـ تبلیغاتی و اداره عرصههای تبلیغ غربی، تحول و بهبود متون آموزشی ـ تبلیغی و کیفیت مهارت مبلغان در کشورها و مناطق دنیا متناسب با تهاجمها و تهدیدها و دکترین کاربردی منجی صالح و عدالتگستر بشر؛
۵٫ روشنگری و احیای معارف و ارتقای توان علمی مبلغان دینی و فرهنگی بر سه اصل سرعت، دقت و کیفیت تبلیغ و عکسالعمل سریع سازمانها و مراکز دینی و آموزشی در مقابله با تهاجم فرهنگ سلطهطلب غربی؛
۶٫ ایجاد تغییرات لازم و ممکن در ساختار مراکز تبلیغی و آموزشی و چگونگی گسترش مبلغان با نگرش عمیق و همهجانبه به اصول و رویکرد جدید نهضت دعوت به منجی عدالتگستر بشر؛
۷٫ تعیین چارچوبی برای طرحریزیهای آموزشی ـ تبلیغی مشترک؛
۸٫ آمادهسازی عرصههای تبلیغ متناسب با حجم و شدت تهاجم و ماهیت تهاجم فرهنگی غرب؛
۹٫ تلفیق و همآهنگسازی برنامههای ابتکاری در عرصهها و مناطق گوناگون تبلیغ؛
۱۰٫ کاهش آسیبپذیری نیروهای تبلیغی در مقابله با قدرتهای مهاجم به ویژه در مراحل اولیه تبلیغ و دعوت به منجی صالح و عدالتگستر بشر؛
۱۱٫ طرحریزی و تهیه نیروها و طرحهای جایگزین در مناطقی که مراکز و عناصر تبلیغی، با تهدید یا تطمیع و با فریب استکبار، از صحنه خارج شدهاند؛
۱۲٫ توجیه مراکز تبلیغی و عناصر تبلیغ درباره عملیات روانی دشمنان تفکر منجی بشر و سازمانهای فرهنگی وابسته به استکبار؛
۱۳٫ پرهیز مراکز تبلیغی از تضییع وقت و نیروی فراوان برای مبارزه و درگیری با فرقههای گمراه یا عناصر تحریک شده؛
۱۴٫ به کارگیری حکمت، موعظه و جدال احسن برای هدایت و روشنگری آنان؛
۱۵٫ استفاده از ارتباطات و سیستمهای ارتباطی چندرسانهای.
نتیجه
اگر هر ملتی برای فداشدن آرمانی نداشته باشد، زیر چکمههای ظالمانه فرهنگ مهاجم سکولار ـ لیبرالیستی غرب نابود خواهد شد و با هر اندازه توان اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شکست خواهد خورد. بنابراین، وجود اراده مقاومت، میل به دفاع از فرهنگ اصیل و آمادگی برای فداکاری، مهمترین رکن قدرت پایداری ملتها را تشکیل میدهد.
دهکده جهانی غرب، در چند سطح فنی، کاربردی و راهبردی در حال تهاجم فرهنگی به ملتهاست. مردم، سطح قاعده هرم مقاومت فرهنگی هر ملت، در هر مرحله از تهاجم دشمنان هستند. بنابراین، سازماندهی، به کارگیری، مدیریت و آمادهسازی روانی مردم، برای دفاع از فرهنگ اصیل مهم خواهد بود.
تهاجم فرهنگی در آینده، تحت تأثیر تحولات و پیشرفتهای فنآوریهای شتابدار اتفاق خواهد افتاد و تهدیدها و تهاجمها به صورت فزایندهای ماهیت فنآوری خواهد یافت. با وجود این، ملتها نیز فرصتهایی در اختیار دارند: اول تکیه بر فرهنگ اصیل بومی، دوم شناخت ضعفهای ذاتی و اساسی غرب مهاجم.
بنابر این، در برابر مدعیان جهانخوار، تنها امید و اعتقاد به منجی صالح و عدالتگستر جهانی است که ملتها را در صحنه دفاع از خود نگه میدارد و آنان را به ایثار و فداکاری در راه منافع عقیدتی و مادی خود وا میدارد. میتوان پیشنهاد کرد که دکترین دعوت به منجی صالح و عدالتگستر جهان، نگهبان فرهنگ ملتهای اصیل و الهی است. همین دکترین، اساس مقاومت در برابر فرهنگ مهاجم سکولار ـ لیبرالیستی و سرمایهداری غرب بوده و ملتها را به پیروزی خواهد رساند.
این راه فراروی همه ملتها با ادیان و اعتقادات گوناگون قرار دارد تا منجی واحد بشر بیاید و ملتها و دین را با رهبری جهانی به وحدت گرایاند
مولف : دکتر سیدحسن آقایی فیروزآبادی