مقدمه ای بر بحث امام مهدی (ع) در قرآن قسمت دوم

مقدمه ای بر بحث امام مهدی (ع) در قرآن

قسمت دوم

ب.تأویل و تفسیر

بحث تأویل و تفسیر از مباحث مهم علوم قرآنی است و تعاریف و تحلیل‌های گوناگونی از سوی دانشمندان درباره آن ارائه شده است؛ ازجمله: به مقتضای این بحث، تحلیل و تعریفی را که برای فهم این نوشتار ضروری است، بیان می‌کنیم.
«اَلتَفْسیرُ کَشْفُ الْقناعِ عَنْ الْمُشْکِلِ»؛ یعنی تفسیر نقاب برگرفتن از چهره الفاظ مشکل است».
در این بیان، تفسیر، مربوط به «ظهر» قرآن می‌شود و همانطور که پیامبر اکرم«صلّی الله علیه و آله و سلّم» فرمود: «ما مِنَ الْقُرآنِ آیه اِلّا وَ لَها ظَهرٌ وَ بَطْن»؛۱«هیچ آیه‌ای در قرآن نیست، مگر آنکه ظهر و بطنی دارد».
در این نگاه تأویل به معنای« بطن» قرآن است که دلالت درونی قرآن را می‌رساند. در مقابل دلالت ظاهری و برونی قرآن دارد که از آن به« ظهر» تعبیر می‌شود با این نگاه تمامی آیات قرآن بطن دارند؛ نه اینکه بطون، مخصوص آیات متشابه باشد.
یکی از مهم‌ترین ابزاری که می‌توان به واسطه آن به درک واقعی و عمیق مضامین و مفاهیم آیات الهی نایل شد و از معارف ارزشمند آن بهره‌مند گردید، همان‌«تفسیر» صحیح آیات نورانی قرآن است. مراد از «تفسیر» مطالبی است که از الفاظ و ظواهر کلام الهی و با اندیشه و ژرف‌نگری در آنها به دست می‌آید و نشانگر مراد و منظور ظاهری آیات قرآن است.
اما گاهی آیات الهی حاوی حقایقی ورای الفاظ و ظواهر آن است که در مطالعه ابتدایی و اولیه به دست نمی‌آید و تأمّل و دقت آدمی در آنها نیز کارساز نیست؛ بلکه تنها روایات و گفتار معصومین(علیهم السّلام) است که از آنها پرده برمی‌دارد و اسرار آنها را آشکار می‌سازد. به این مرحله از فهم آیات – که دلالت به باطن قرآن دارد- «تأویل» گفته می‌شود. بنابراین برای بهره‌مندی جامع و شایسته، هم باید به ظاهر قرآن و «تفسیر» آن توجه کرد و هم از باطن آن (تأویل) استمداد جست.

ج. جایگاه پیامبر«صلّی الله علیه و آله و سلّم» و ائمه «علیهم السلام»

شکی نیست که کلام وحی و معارف بی‌کران الهی، اقیانوسی است که عقل و دانش ناقص و محدود بشری، توانایی درک و تحلیل تعالیم و مفاهیم بلند آسمانی آن را به تنهایی، به صورت کامل و صحیح ندارد و ناگزیر از یاری افرادی است که خود از سرچشمه وحی و علم الهی بهره‌مند شده و توانایی لازم برای بیان حقایق آن را داشته باشد.
این فضیلت در وجود پیامبر اکرم«صلّی الله علیه و آله و سلّم» و اهل بیت معصومین (علیهم السلام) جلوه‌گر و متبلور شده است. خداوند در این باره خطاب به رسول گرامی اسلام«صلّی الله علیه و آله و سلّم» می‌فرماید:«وَ أَنزَلنا اِلَیکَ الذِکرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاس ما نُزِّلَ اِلیهم». ۲
« و ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه را که به سوی مردم نازل شده است. برای آنها تبین کنی». نبی گرامی اسلام«صلّی الله علیه و آله و سلّم» نیز پس از خود، خاندان و اهل بیت عصمت خویش را عهده‌دار این وظیفه سنگین و امر خطیر معرفی می‌فرماید؛ چنان‌که در حدیث معروف ثقلین آمده است؛ «اِنّی تارک فیکُم الثَّقَلین کِتابَ الله وَ عِترتی أهل بیتی»۳ ؛ «من در میان شما دو چیزگران‌بها و ارزشمند باقی می‌گذارم، کتاب خدا و عترت و اهل بیتم. و اگر به این دو ثقل چنگ بزنید و تمسک بجویید هرگز گمراه نمی‌شوید و این دو هیچ گاه از هم جدا نمی‌شوند تا در روز قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند».
بنابراین توجه به دیدگاه و بیانات امامان معصوم(علیهم السلام) در فهم و کشف مقصود آیات نقش کلیدی ایفا می‌کند.
این انگاره از آیات دیگر قرآن استفاده است:
(فَاسْألُوا أهْلَ الذِّکرِ اِنْ کُنْتُمْ لا تَعلمون)۴؛ «اگر چیزی را نمی‌دانید از اهل ذکر (که مصداق اتمّ آن ائمه اهل بیت هستند) بپرسید».
درتفسیر این آیه آمده است:
«نَحْنُ أْهْلَ الذّکرِ وَ نَحْنُ الْمَسؤُولُونَ»؛۵«منظور از اهل ذکر ماییم و ما کسانی هستیم که مورد سؤال قرارمی‌گیریم».
در تفاسیر دوازده گانه اهل سنت از ابن عباس نقل شده است:
«هُوَ مُحَمَّد وَ عَلیّ وَ فاطمه وَ الْحَسنُ وَ الْحُسین هَمْ أهْلُ الذِّکر وَ الْعَقل وَ الْبیانِ»؛۶ «مراد از اهل ذکر، حضرت رسول، امام علی«علیه السّلام»، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السّلام) است. ایشان اهل ذکر وتعقّل و بیان می‌باشند».
راز و رمز حیات و جامعیت قرآن، در همگامی و همراهی آن، با عترت است. قرآن در کنار معصوم، عامل هدایت و مانع از گمراهی است. این کتاب الهی در کنار تبیین معصوم، برای همیشه «هادی» است.
پس روشن شد که قرآن، جامع و دارای ظهر و بین و تفسیر و تأویل است و پیامبر اکرم«صلّی الله علیه و آله و سلّم» و ائمه هدی«علیه السّلام» در تبیین آن نقشی بی‌بدیل دارند و نه تنها در حوزه متشابهات که در حوزه ظواهر و نصوص نیز بیان آنان حجّت است.
با این مقدمات نتیجه می‌گیریم که بحث «مهدی «علیه السّلام» در قرآن» را باید فراتر از ظواهر الفاظ دید و به صرف اینکه نام مبارک مهدی«علیه السّلام» در قرآن ذکر نشده نباید گفت: قرآن از حقیقت «مهدویت » خالی است و آن ریشه در قرآن ندارد.
پی نوشت ها:

۱ . وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص۱۹۶، ح ۳۳۵۸۰٫
۲ . نحل(۱۶)، آیه ۴۴٫
۳٫ ر. ک: شیخ کلینی،کافی، ج۱، ص۲۹۳، شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۲۳۱، شیخ صدوق، مالی، ص۴۱۵، ح ۱۵٫
۴ . نحل(۱۶)، آیه ۴۳٫
۵ . شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص۲۱۰، ح ۳٫
۶ . تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص۲۴۴٫

انتظار ۳ / امام مهدی علیه السلام در قرآن / مهدی یوسفیان / اصل این کتاب از سایت isfahan.mahdi313.org گرفته شده که در چند قسمت ارائه شده است.

مطلب قبلیمقدمه ای بر بحث امام مهدی(ع) در قرآن قسمت اول
مطلب بعدیمقدمه ای بر بحث امام مهدی (ع) در قرآن قسمت سوم

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید