زمینه های مورد اتفاق مسلمانان در مسأله مهدویت
قسمت اول
زمینه های مشترک بین اهل تسنن و شیعه دوازده امامی در مورد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بسیار زیاد است که همه آنان بر اصل اعتقاد به درست بودن چنین ایده ای اتفاق نظر دارند و هر کسی را که منکر آن بشود نادان تلقی می کنند. هم چنین مسلمانان بر این عقیده متفق القولند که مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از قبیله قریش و خصوصاً از اهل بیت پیامبر اسلام علیهمالسلام و بالاخص از نوادگان حضرت علی و فاطمه (سلام الله علیها) می باشد.
علاوه بر این، وی را آخرین خلیفه و جانشین حضرت محمد (صل الله علیه و آله وسلم) در بین دوازده امام می دانند و برپایی حکومتش را قطعی و حدود قدرت و سلطه آن حضرت را جهان شمول می دانند؛ زیرا که حکومت او وعده ای الهی است که نص قرآن بر آن تأکید داشته است. و سرانجام آن که شیعه و سنی بر حتمی بودن پیش آمد برخی حوادث و اتفاقات و علائم ظهور ایشان اشاره دارند. این علائم مژده نزدیکی ظهور ایشان را می دهند. ما در اینجا به دلایل قابل اعتمادی در اثبات موارد اتفاق نظر بین شیعه و سنی در اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره می کنیم:
نخست: اتفاق نظر مسلمانان در اصل قضیه مهدویت
نشانه چنین توافقی در ضبط، ثبت و صحت احادیث فراوانی است که درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نقل گشته است. این احادیث را مسلمانان حفظ نموده و در بسیاری از مراجع و منابع خود ذکر نمود اند؛ به طوری که حد تواتر آنها ده ها بار در علم حدیث به تأیید مسلمانان رسیده است و هر مسأله ای از مسائل دینی که روایات و احادیث مرتبط با آن به حد تواتر برسد، به خودی خود از دایره شک و تردید خارج می شود و کسی در موضوع و بحث اسناد و سندیت آن وارد نمی شود. به طوری که این مسأله در جای خود و در دو علم حدیث و اصول به اثبات رسیده و غیر قابل انکار است و مناقشه و جر و بحث در آن از عدم آگاهی به قواعد و اصول بحث علمی و تحقیق اسلامی، نشأت گرفته است.
مرجع بزرگ، شهید صدر رضی الله عنه می گوید: «اندیشه اعتقاد به حضرت مهدی منتظر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان رهبری که جهان چشم انتظار اوست تا دنیا را به جایگاهی بهتر رهنمون شود، به طور کلی در احادیث پیامبر عظیم الشأن (صل الله علیه و آله وسلم) و به ویژه در روایات ائمه اطهار علیهمالسلام آمده است. هم چنین در متون و کتب فراوانی به حدی بر آن تأکید شده که شک و تردید به آن راه پیدا نمی کند.
درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چهارصد حدیث از طریق برادران اهل سنت نقل گشته است به طوری که مجموع روایات نقل شده در این باره از طریق شیعه و سنی به بیش از شش هزار حدیث می رسد.
این عدد، رقم بالایی است که نظیر آن در مورد بسیاری از امور واضح و بدیهی دین اسلام که معمولاً قطعی و خالی از شک است، جمع آوری نشده است.» حافظ بن حجر عسقلانی می گوید: «احادیث متواتر تأکید می کنند که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از میان مسلمانان برانگیخته می شود. حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام نیز در آن زمان فرود می آید و پشت سر وی نماز خواهد خواند.»
قاضی شوکانی در مورد احادیث مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می گوید: احادیث مرتبط با مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بدون هیچ گونه شک و شبهه ای، متواتر است، بلکه وصف تواتر بر تمامی اصطلاحات نگاشته در علم اصول بر کمتر از این هم صدق پیدا می کند، پس چگونه می توان با فراوانی حدیث در مورد ایشان، آن ها را متواتر ندانست؟
ابن حجر هیثمی گوید: «اخبار و احادیثی که در مورد ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نقل شده بسیار زیاد است و به حد تواتر رسیده است.»
حافظ ابوالحسن ابری سگزی (سال ۳۶۳ ه. ق) در کتاب «مناقب الشافعی» و ابن صباغ مالکی در کتاب «اسعاف الراغبین» و برزنگی در کتاب «الإشاعه لأشراط الساعه» و شیخ عبدالحق در کتاب «اللمعات» و ابن صدیق مغربی در کتاب «إبرازالوهم المکنون من کلام ابن خلدون» و صدیق حسن قنوجی در کتاب «الإذاعه لما کان و یکون بین یدی الساعه» و دیگر علما که بسیار فراوانند، به حد تواتر رسیدن احادیث مربوط به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را تصریح کرده اند.
ابن خلدون ازجمله کسانی است که بر متواتر بودن احادیث حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و مشهور بودن این احادیث در میان گروه های مختلف و مذاهب گوناگون اسلامی، اذعان نموده است. او در مقدمه کتابش با وجودی که تلاش نموده در احادیث مربوط به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشکیک ایجاد کند و اسناد روایات مرتبط با ایشان را مخدوش جلوه دهد و آن ها را زیر سؤال ببرد، با وجود این ها چنین اظهار نظر می کند: «بدان که آنچه در طول سده ها در بین همه مسلمانان رایج و متدوال بوده، این است که می بایست در آخرالزمان مردی از سلاله اهل بیت علیهمالسلام ظهور کند که دین را پشتیبانی و حمایت کرده و عدالت را برپا نماید، نام وی مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.»
با این اعتراف معلوم می شود، ابن خلدون به قواعد علم حدیث و معنای تواتر آگاهی نداشته است، و إلا به سند آن ها طعن وارد نمی کرد.
دوم: اشتراک نظر در لزوم اعتقاد به مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
مسأله حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از جمله مسائل غیبی الهی است که وحی نیز درباره آن خبر داده است. متون و نصوص دینی مورد اعتماد همه مسلمانان نیز، لزوم ایمان و اعتقاد به چنین مسائلی که در قرآن و سنت ذکر شده اند را مورد تأکید قرار داده اند. چنان که خداوند – تبارک و تعالی- می فرماید:
«الم، این قرآن کتابی است که هیچ تردیدی در آن راه ندارد، هدایتگر انسانهای باتقوا است، همان کسانی که به عالم و دنیای غیب ایمان دارند و نماز برپا می دارند و از آنچه به آنان روزی می رسانیم انفاق می کنند و به آنچه بر تو و پیامبران پیش از تو نازل شده ایمان می آورند و به آخرت یقین دارند.»
این آیه به طور کلی بر لزوم ایمان به مسائل غیبی که از طریق شرع و با ادله روشن به اثبات رسیده اند، دلالت دارد.
پس همان طوری که برپا داشتن نماز و دادن زکات و ایمان به قرآن و کتب آسمانی پیش از قرآن نازل شده بر هر مسلمانی لازم و ضروری است، اعتقاد به همه مسائل غیبی نیز که اسلام در باره آن ها سخن گفته و در نصوص معتبر و مشهور، از آنها خبر داده، واجب است. بنابراین هر کس مواردی از امور غیبی اسلام را؛ از قبیل ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، نزول عیسی (علیه السلام) خروج دجال و سایر مسائلی که با دلایل قطعی ثابت شده اند را انکار نماید، از جرگه مسلمانانی که به عالم غیب ایمان دارند، خارج می شود؛ زیرا ایمان به غیب حد فاصل میان مؤمنین به رسالت های الهی و ملحدان و مادی گرایان است.
بر اساس همین ادله قرآن یاست که برخی از دانشمندان اهل تسنن در اثبات وجود اعتقاد به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به این برهان قرآنی استدلال کرده اند.
شیخ ناصر الدین البانی یکی از علمای اهل سنت در این باره چنین می گوید:
«اعتقاد به قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اعتقادی ثابت است که احادیث متواتری از نبی اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) بر وجوب ایمان به قیام ظهور ایشان نقل شده است؛ زیرا این اعتقاد از امور غیبی است و ایمان به چنین اموری از جمله نشانه های پرهیزگاران است. همان طوری که خداوند متعال در قرآن فرموده:
«الم، این قرآن کتابی است که هیچ شکی به آن راه ندارد، هدایت گر انسان های پرهیزگار و تقوا پیشه ای است که به عالم غیب ایمان دارند.»
و این تنها انسان های نادان و متکبر هستند که در صدد انکار امور غیبی بر می آیند. من از درگاه پروردگار متعال مسألت می کنم که ما را در حالی بمیراند که به قیام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و هر آنچه که قرآن و سنت بر آن صحه نهاده اند، ایمان داشته باشیم.»
استاد عبدالمحسن عباد در بخشی از سخنرانی که در واکنش به مخالفان اعتقاد به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ایراده کرده، چنین گفته است: باور داشتن به عقیده مهدویت، مساوی است با ایمان داشتن به رسالت محمد (صل الله علیه و آله وسلم) و این که وی رسول خداست؛ زیرا نشانه ایمان به پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) باور داشتن و پذیرش بی چون و چرای اخباری است که از جانب ایشان صادر شده است و چنین کسی در زمره ایمان آورندگان به غیبی است که خداوند آن ها را چنین ستوده است:
الم ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ
از جمله دلایلی که استاد عباد در لزوم اعتقاد به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برشمرده، وجوب ایمان به قدر است. او می گوید: راه یافتن دانش بندگان به آنچه خداوند مقدر فرموده، دو گونه است: یکی، رخ دادن و واقع شدن آن است. و دومین راه، آگاه ساختن مردم نسبت به چیزی است که در گذشته اتفاق افتاده است و یا به چیزی که قبل از رخ دادنش، از آن خبر می دهد. آن هم از زبان شخصی که از روی هوی و هوس سخن نمی گوید. بنابراین نتیجه گیری می کنیم: تمامی احادیث و اخباری که ثابت شده از جانب حضرت رسول اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) رسیده است به یقین خواسته و مشیت پروردگار متعال است و بدین ترتیب آن خبر مطابق گفته رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) به وقوع خواهد پیوست؛ مثل خبر نزول عیسی (علیه السلام) در آخرالزمان و قیام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و شورش دجال و دیگر اخبار این چنینی.
بنابراین انکار یا تردید و تشکیک در احادیث مربوط به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که صدورشان از طرف رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) قطعی است، مسأله ای بس بزرگ است. ما از درگاه پروردگار متعال پایداری بر حق و سلامتی و عافیت در دین را در لحظه مرگ مسألت می کنیم.
در نتیجه اعتقاد به ظهور و قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با توجه به وجوب ایمان به قضا و قد رالهی،نکته ای است که احادیث معتبر منقول از رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) مثل حدیثی که جابربن عبدالله انصاری از ایشان نقل کرده، بر آن تصریح دارند.
حضرت محمد (صل الله علیه و آله وسلم) نقل می فرمایند: هر کس قیام مهدی را منکر شود، به وحی ای که بر محمد نازل گشته کفر ورزیده است؛ زیرا جبرئیل به من خبر داد: خداوند عز و جل می فرماید: هر کس که به قدر، چه خیر و چه شر آن ایمان نداشته باشد. برود و برای خود خدایی جز من برگزیند.
لزوم ایمان به مسائل مسلّم غیبی، مسأله ای ثابت شده در اسلام است. همین نکته از جمله دلایلی است که پیروان مکتب اهل بیت علیهمالسلام از آن در اثبات ضرورت ایمان به ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مدد جسته اند؛ به طور مثال، زمانی که از امام صادق (علیه السلام) در مورد آیه « ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ» سوال شد، فرمودند: پرهیزکاران پیرون حضرت علی (علیه السلام) هستند. کلمه غیب در این آیه حجت غایب؛ یعنی مهدی منتظر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. و دلیل بر این مدعی هم این گفته خداوند – تبارک و تعالی- است: « وَیَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلّهِ فَانْتَظِرُواْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ »
سوم: اتفاق نظر بر این که مهدی از سلاله اهل بیت علیهمالسلام است.
روایات و اخبار صحیحی که از شیعه و سنی نقل شده، گواه بر این است که مسلمانان در مورد مسأله فوق متفق القولند؛ از جمله سعید بن مسیب نقل کرده: «نزد ام سلمه بودیم. صحبت از مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به میان آمد. ایشان گفتند: از رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) شنیدم که فرمودند: مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از عترت من و از فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) است». از امام محمد باقر (علیه السلام) نقل شده که ایشان فرموده اند: «مهدی از ما اهل بیت و از فرزندان فاطمه است.» از ابوسعید خدری به نقل از پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) روایت شده که فرموده اند: «مهدی از ما اهل بیت است، دارای بینی ای کشیده است، زمین را بعد از آن که از ظلم و جور پر شده باشد، پر از عدل و داد می کند.»
روایاتی که از نسبت ایشان به اهل بیت علیهمالسلام خبر می دهند، فراوان است؛ بلکه به حد تواتر رسیده اند و ما در بحث های آینده بخشی از آن ها را ذکر خواهیم کرد.
چهارم: اتفاق نظر مسلمانان در قطعیت برپایی حکومت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
در این مورد نیز روایات و احادیث صحیح و صریح فراوانی در کتب اخبار، ملاحم و فتن و شرایط آخرالزمان؛ هم در منابع اهل تسنن و هم در منابع شیعه دوازده امامی نقل شده است که در آن ها سخن از برقراری حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به میان آمده است.
از ابن مسعود روایت کرده اند که پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) فرموده اند: «عمر دنیا به پایان نخواهد رسید تا روزی که مردی از اهل بیتم به نام مهدی، ولایت و رهبری امتم را برعهده می گیرد.»
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده: «قیام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قطعی و حتمی است.»
ابن مسعود به نقل از پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) گفته است: «اگر از عمر دنیا، تنها یک روز باقی مانده باشد، پروردگار آن روز را چنان طولانی می کند تا مردی از اهل بیت من که هم نام من است، قیام کند.»
ابوهریره نقل کرده که رسول خد (صل الله علیه و آله وسلم) فرمود: «اگر از عمر دنیا، تنها یک روز باقی مانده باشد خداوند بلند مرتبه آن روز را به قدری طولانی می کند تا مردی از اهل بیت من فرمانروایی و ولایت زمین را به دست گیرد.»
هم چنین آیات الهی که تفسیر آن ها وعده ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و مار در مبحث بعدی به آن ها خواهیم پرداخت، قطعی بودن برپایی حکومت ایشان را به صراحت تأکید می کنند.
ادامه دارد.
همراه با مهدی منتظر علیه السلام/ مهدی فتلاوی
قسمت اول
زمینه های مشترک بین اهل تسنن و شیعه دوازده امامی در مورد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بسیار زیاد است که همه آنان بر اصل اعتقاد به درست بودن چنین ایده ای اتفاق نظر دارند و هر کسی را که منکر آن بشود نادان تلقی می کنند. هم چنین مسلمانان بر این عقیده متفق القولند که مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از قبیله قریش و خصوصاً از اهل بیت پیامبر اسلام علیهمالسلام و بالاخص از نوادگان حضرت علی و فاطمه (سلام الله علیها) می باشد.
علاوه بر این، وی را آخرین خلیفه و جانشین حضرت محمد (صل الله علیه و آله وسلم) در بین دوازده امام می دانند و برپایی حکومتش را قطعی و حدود قدرت و سلطه آن حضرت را جهان شمول می دانند؛ زیرا که حکومت او وعده ای الهی است که نص قرآن بر آن تأکید داشته است. و سرانجام آن که شیعه و سنی بر حتمی بودن پیش آمد برخی حوادث و اتفاقات و علائم ظهور ایشان اشاره دارند. این علائم مژده نزدیکی ظهور ایشان را می دهند. ما در اینجا به دلایل قابل اعتمادی در اثبات موارد اتفاق نظر بین شیعه و سنی در اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره می کنیم:
نخست: اتفاق نظر مسلمانان در اصل قضیه مهدویت
نشانه چنین توافقی در ضبط، ثبت و صحت احادیث فراوانی است که درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نقل گشته است. این احادیث را مسلمانان حفظ نموده و در بسیاری از مراجع و منابع خود ذکر نمود اند؛ به طوری که حد تواتر آنها ده ها بار در علم حدیث به تأیید مسلمانان رسیده است و هر مسأله ای از مسائل دینی که روایات و احادیث مرتبط با آن به حد تواتر برسد، به خودی خود از دایره شک و تردید خارج می شود و کسی در موضوع و بحث اسناد و سندیت آن وارد نمی شود. به طوری که این مسأله در جای خود و در دو علم حدیث و اصول به اثبات رسیده و غیر قابل انکار است و مناقشه و جر و بحث در آن از عدم آگاهی به قواعد و اصول بحث علمی و تحقیق اسلامی، نشأت گرفته است.
مرجع بزرگ، شهید صدر رضی الله عنه می گوید: «اندیشه اعتقاد به حضرت مهدی منتظر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان رهبری که جهان چشم انتظار اوست تا دنیا را به جایگاهی بهتر رهنمون شود، به طور کلی در احادیث پیامبر عظیم الشأن (صل الله علیه و آله وسلم) و به ویژه در روایات ائمه اطهار علیهمالسلام آمده است. هم چنین در متون و کتب فراوانی به حدی بر آن تأکید شده که شک و تردید به آن راه پیدا نمی کند.
درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چهارصد حدیث از طریق برادران اهل سنت نقل گشته است به طوری که مجموع روایات نقل شده در این باره از طریق شیعه و سنی به بیش از شش هزار حدیث می رسد.
این عدد، رقم بالایی است که نظیر آن در مورد بسیاری از امور واضح و بدیهی دین اسلام که معمولاً قطعی و خالی از شک است، جمع آوری نشده است.» حافظ بن حجر عسقلانی می گوید: «احادیث متواتر تأکید می کنند که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از میان مسلمانان برانگیخته می شود. حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام نیز در آن زمان فرود می آید و پشت سر وی نماز خواهد خواند.»
قاضی شوکانی در مورد احادیث مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می گوید: احادیث مرتبط با مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بدون هیچ گونه شک و شبهه ای، متواتر است، بلکه وصف تواتر بر تمامی اصطلاحات نگاشته در علم اصول بر کمتر از این هم صدق پیدا می کند، پس چگونه می توان با فراوانی حدیث در مورد ایشان، آن ها را متواتر ندانست؟
ابن حجر هیثمی گوید: «اخبار و احادیثی که در مورد ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نقل شده بسیار زیاد است و به حد تواتر رسیده است.»
حافظ ابوالحسن ابری سگزی (سال ۳۶۳ ه. ق) در کتاب «مناقب الشافعی» و ابن صباغ مالکی در کتاب «اسعاف الراغبین» و برزنگی در کتاب «الإشاعه لأشراط الساعه» و شیخ عبدالحق در کتاب «اللمعات» و ابن صدیق مغربی در کتاب «إبرازالوهم المکنون من کلام ابن خلدون» و صدیق حسن قنوجی در کتاب «الإذاعه لما کان و یکون بین یدی الساعه» و دیگر علما که بسیار فراوانند، به حد تواتر رسیدن احادیث مربوط به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را تصریح کرده اند.
ابن خلدون ازجمله کسانی است که بر متواتر بودن احادیث حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و مشهور بودن این احادیث در میان گروه های مختلف و مذاهب گوناگون اسلامی، اذعان نموده است. او در مقدمه کتابش با وجودی که تلاش نموده در احادیث مربوط به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشکیک ایجاد کند و اسناد روایات مرتبط با ایشان را مخدوش جلوه دهد و آن ها را زیر سؤال ببرد، با وجود این ها چنین اظهار نظر می کند: «بدان که آنچه در طول سده ها در بین همه مسلمانان رایج و متدوال بوده، این است که می بایست در آخرالزمان مردی از سلاله اهل بیت علیهمالسلام ظهور کند که دین را پشتیبانی و حمایت کرده و عدالت را برپا نماید، نام وی مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.»
با این اعتراف معلوم می شود، ابن خلدون به قواعد علم حدیث و معنای تواتر آگاهی نداشته است، و إلا به سند آن ها طعن وارد نمی کرد.
دوم: اشتراک نظر در لزوم اعتقاد به مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
مسأله حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از جمله مسائل غیبی الهی است که وحی نیز درباره آن خبر داده است. متون و نصوص دینی مورد اعتماد همه مسلمانان نیز، لزوم ایمان و اعتقاد به چنین مسائلی که در قرآن و سنت ذکر شده اند را مورد تأکید قرار داده اند. چنان که خداوند – تبارک و تعالی- می فرماید:
«الم، این قرآن کتابی است که هیچ تردیدی در آن راه ندارد، هدایتگر انسانهای باتقوا است، همان کسانی که به عالم و دنیای غیب ایمان دارند و نماز برپا می دارند و از آنچه به آنان روزی می رسانیم انفاق می کنند و به آنچه بر تو و پیامبران پیش از تو نازل شده ایمان می آورند و به آخرت یقین دارند.»
این آیه به طور کلی بر لزوم ایمان به مسائل غیبی که از طریق شرع و با ادله روشن به اثبات رسیده اند، دلالت دارد.
پس همان طوری که برپا داشتن نماز و دادن زکات و ایمان به قرآن و کتب آسمانی پیش از قرآن نازل شده بر هر مسلمانی لازم و ضروری است، اعتقاد به همه مسائل غیبی نیز که اسلام در باره آن ها سخن گفته و در نصوص معتبر و مشهور، از آنها خبر داده، واجب است. بنابراین هر کس مواردی از امور غیبی اسلام را؛ از قبیل ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، نزول عیسی (علیه السلام) خروج دجال و سایر مسائلی که با دلایل قطعی ثابت شده اند را انکار نماید، از جرگه مسلمانانی که به عالم غیب ایمان دارند، خارج می شود؛ زیرا ایمان به غیب حد فاصل میان مؤمنین به رسالت های الهی و ملحدان و مادی گرایان است.
بر اساس همین ادله قرآن یاست که برخی از دانشمندان اهل تسنن در اثبات وجود اعتقاد به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به این برهان قرآنی استدلال کرده اند.
شیخ ناصر الدین البانی یکی از علمای اهل سنت در این باره چنین می گوید:
«اعتقاد به قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اعتقادی ثابت است که احادیث متواتری از نبی اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) بر وجوب ایمان به قیام ظهور ایشان نقل شده است؛ زیرا این اعتقاد از امور غیبی است و ایمان به چنین اموری از جمله نشانه های پرهیزگاران است. همان طوری که خداوند متعال در قرآن فرموده:
«الم، این قرآن کتابی است که هیچ شکی به آن راه ندارد، هدایت گر انسان های پرهیزگار و تقوا پیشه ای است که به عالم غیب ایمان دارند.»
و این تنها انسان های نادان و متکبر هستند که در صدد انکار امور غیبی بر می آیند. من از درگاه پروردگار متعال مسألت می کنم که ما را در حالی بمیراند که به قیام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و هر آنچه که قرآن و سنت بر آن صحه نهاده اند، ایمان داشته باشیم.»
استاد عبدالمحسن عباد در بخشی از سخنرانی که در واکنش به مخالفان اعتقاد به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ایراده کرده، چنین گفته است: باور داشتن به عقیده مهدویت، مساوی است با ایمان داشتن به رسالت محمد (صل الله علیه و آله وسلم) و این که وی رسول خداست؛ زیرا نشانه ایمان به پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) باور داشتن و پذیرش بی چون و چرای اخباری است که از جانب ایشان صادر شده است و چنین کسی در زمره ایمان آورندگان به غیبی است که خداوند آن ها را چنین ستوده است:
الم ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ
از جمله دلایلی که استاد عباد در لزوم اعتقاد به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برشمرده، وجوب ایمان به قدر است. او می گوید: راه یافتن دانش بندگان به آنچه خداوند مقدر فرموده، دو گونه است: یکی، رخ دادن و واقع شدن آن است. و دومین راه، آگاه ساختن مردم نسبت به چیزی است که در گذشته اتفاق افتاده است و یا به چیزی که قبل از رخ دادنش، از آن خبر می دهد. آن هم از زبان شخصی که از روی هوی و هوس سخن نمی گوید. بنابراین نتیجه گیری می کنیم: تمامی احادیث و اخباری که ثابت شده از جانب حضرت رسول اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) رسیده است به یقین خواسته و مشیت پروردگار متعال است و بدین ترتیب آن خبر مطابق گفته رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) به وقوع خواهد پیوست؛ مثل خبر نزول عیسی (علیه السلام) در آخرالزمان و قیام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و شورش دجال و دیگر اخبار این چنینی.
بنابراین انکار یا تردید و تشکیک در احادیث مربوط به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که صدورشان از طرف رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) قطعی است، مسأله ای بس بزرگ است. ما از درگاه پروردگار متعال پایداری بر حق و سلامتی و عافیت در دین را در لحظه مرگ مسألت می کنیم.
در نتیجه اعتقاد به ظهور و قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با توجه به وجوب ایمان به قضا و قد رالهی،نکته ای است که احادیث معتبر منقول از رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) مثل حدیثی که جابربن عبدالله انصاری از ایشان نقل کرده، بر آن تصریح دارند.
حضرت محمد (صل الله علیه و آله وسلم) نقل می فرمایند: هر کس قیام مهدی را منکر شود، به وحی ای که بر محمد نازل گشته کفر ورزیده است؛ زیرا جبرئیل به من خبر داد: خداوند عز و جل می فرماید: هر کس که به قدر، چه خیر و چه شر آن ایمان نداشته باشد. برود و برای خود خدایی جز من برگزیند.
لزوم ایمان به مسائل مسلّم غیبی، مسأله ای ثابت شده در اسلام است. همین نکته از جمله دلایلی است که پیروان مکتب اهل بیت علیهمالسلام از آن در اثبات ضرورت ایمان به ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مدد جسته اند؛ به طور مثال، زمانی که از امام صادق (علیه السلام) در مورد آیه « ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ» سوال شد، فرمودند: پرهیزکاران پیرون حضرت علی (علیه السلام) هستند. کلمه غیب در این آیه حجت غایب؛ یعنی مهدی منتظر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. و دلیل بر این مدعی هم این گفته خداوند – تبارک و تعالی- است: « وَیَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلّهِ فَانْتَظِرُواْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ »
سوم: اتفاق نظر بر این که مهدی از سلاله اهل بیت علیهمالسلام است.
روایات و اخبار صحیحی که از شیعه و سنی نقل شده، گواه بر این است که مسلمانان در مورد مسأله فوق متفق القولند؛ از جمله سعید بن مسیب نقل کرده: «نزد ام سلمه بودیم. صحبت از مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به میان آمد. ایشان گفتند: از رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) شنیدم که فرمودند: مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از عترت من و از فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) است». از امام محمد باقر (علیه السلام) نقل شده که ایشان فرموده اند: «مهدی از ما اهل بیت و از فرزندان فاطمه است.» از ابوسعید خدری به نقل از پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) روایت شده که فرموده اند: «مهدی از ما اهل بیت است، دارای بینی ای کشیده است، زمین را بعد از آن که از ظلم و جور پر شده باشد، پر از عدل و داد می کند.»
روایاتی که از نسبت ایشان به اهل بیت علیهمالسلام خبر می دهند، فراوان است؛ بلکه به حد تواتر رسیده اند و ما در بحث های آینده بخشی از آن ها را ذکر خواهیم کرد.
چهارم: اتفاق نظر مسلمانان در قطعیت برپایی حکومت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
در این مورد نیز روایات و احادیث صحیح و صریح فراوانی در کتب اخبار، ملاحم و فتن و شرایط آخرالزمان؛ هم در منابع اهل تسنن و هم در منابع شیعه دوازده امامی نقل شده است که در آن ها سخن از برقراری حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به میان آمده است.
از ابن مسعود روایت کرده اند که پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) فرموده اند: «عمر دنیا به پایان نخواهد رسید تا روزی که مردی از اهل بیتم به نام مهدی، ولایت و رهبری امتم را برعهده می گیرد.»
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده: «قیام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قطعی و حتمی است.»
ابن مسعود به نقل از پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) گفته است: «اگر از عمر دنیا، تنها یک روز باقی مانده باشد، پروردگار آن روز را چنان طولانی می کند تا مردی از اهل بیت من که هم نام من است، قیام کند.»
ابوهریره نقل کرده که رسول خد (صل الله علیه و آله وسلم) فرمود: «اگر از عمر دنیا، تنها یک روز باقی مانده باشد خداوند بلند مرتبه آن روز را به قدری طولانی می کند تا مردی از اهل بیت من فرمانروایی و ولایت زمین را به دست گیرد.»
هم چنین آیات الهی که تفسیر آن ها وعده ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و مار در مبحث بعدی به آن ها خواهیم پرداخت، قطعی بودن برپایی حکومت ایشان را به صراحت تأکید می کنند.
ادامه دارد.
همراه با مهدی منتظر علیه السلام/ مهدی فتلاوی