احادیث منقول از محمّد بن عثمان

احادیث منقول از محمّد بن عثمان

به علّت اینکه نیابت ایشان طولانی بوده است، لذا فرصت بیان بعضی از حقایق راجع به امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) از تولد تا غیبت، را داشته است. لذا در زمینه های مختلف دربار? امام مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) و درباره موضوعات دیگر از ایشان روایت نقل شده است. ما بعضی از آنها را دربار? موضوعات نقل می کنیم و از محتویات این سخنان، حساسیت موقعیت و دوران او و وظیفه سنگین او نیز روشن می شود.
الف) احادیثی از نایب دوّم، درباره تولد حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف)
۱٫ حدثّنا محمّد بن ابراهیم بن اسحاق الطالقانی (رضی) قال: حدّثنا الحسن بن علیّ بن زکریا بمدینه السلام (بغداد) قال: حدثنا ابوعبدالله محمّد بن خلیلان قال: حدّثنی أبی، عن ابیه، عن جدّه، عن غیاث بن اسد (او أسد) قال: شهدت محمد بن عثمان العمری (رحمت‌الله علیه) یقول: «لما ولد الخلف المهدی علیه السلام سطح نور من فوق راسه الی اعنان السماء، ثم سقط لوجهه ساجدا لربه تعالی ذکره ثم رفع راسنه هو یقولُ: « شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَهُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ، إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ».۱
فقال: و کان مولده یوم الجمعه.»۲
غیاث بن اسد می گوید: پیش محمّد بن عثمان قدس الله روحه بودم، که چنین می گفت: «هنگام که امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) متولد گردید، نوری از بالای سرش به آسمان تابید، سپس صورت خود را به خاک گذاشت و خداوند متعال را سجده کرد؛ آنگاه سر برداشت و فرمود: «خداوند گواهی می دهد که معبودی جز او نیست و فرشتگاه و صاحبان دانش گواهی می دهند، در حالی که (خداوند) قیام به عدالت (در عالم هستی) دارد و (این عدالت نیز نشان? یگانگی ذات اوست، بنابراین شما هم با آنها هم صدا شوید و بگویید) معبودی جز او نیست که هم تواناست و هم حکیم. دین در نزد خدا اسلام (و تسلیم در برابر حق است»۳ محمّد بن عثمان افزود که ولادت امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) روز جمعه بود.»
و بهذا الاسناد، عن محمّد بن عثمان العمری قدس الله روحه انه قال: «ولذ السید علیه السلام مختونا، و سمعت حکیمه تقول: لم یر بامه دم بفاسها و هکذا سبیل امهات الائمه علیم السلام.»۴
به همان سند قبلی، نقل شده که محمد بن عثمان گفت: امام ختنه شده متولّد گردید و از حکیمه (عم? امام حسن عسکری (علیه‌السلام)) شنیدم که گفت: «در ایام وضع حمل مادر امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف)، خون نفاس از آن بانو دیده نشد، و این سنّت و روش مادران ائمه اطهار (علیهم‌‌السلام) است.»
چون سخن از تولد حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) به میان آمد و این دو حدیثی که از نایب دوّم نقل شده، گوش? ناچیزی از تولد آن حجت الهی را بیان کرد؛ لذا بر خود وظیفه دانستم در اینجا حدیثی را از کتب معتبر روایی نقل کنم که کیفیت ولادت آن قلب عالم امکان را به طور مفصل بیان می کند.
مرحوم شیخ صدوق در «کمال الدّین» از حکیمه خاتون دختر امام جواد (علیه‌السلام) (و عمّه امام حسن عسکری (علیه‌السلام)) روایت می کند که ایشان گفت: «امام حسن عسکری (علیه‌السلام) مرا احضار کرد و فرمود: این عمه! امشب نیمه شعبان است، نزد ما افطار کن که خداوند در این شب فرخنده کسی را به وجود می آورد که حجّت او در روی زمین می باشد. عرض کردم: مادر این نوزاد مبارک کیست؟ فرمود: نرجس، گفتم: فدای تو شوم! اثری از حاملگی در نرجس خاتون نیست. فرمود همین است که می گویم. سپس به خان? حضرت رفتم و سلام و نشستم. نرجس خاتون آمد کفش از پای من در آورد و گفت: ای بانوی من شب بخیر! گفتم: بانوی من و بانوی خاندان ما تو هستی! گفت: نه، به کجا و این مقام بزرگ کجا؟ گفتم: دختر جان امشب خداوند پسری را به تو مرهبت می کند که سرور در جهان خواهد بود. چون این سخن شنید، خجالت کشید و حیاء نمود.
سپس، هنگامی که از نماز عشاء فارغ شدم، افطار کردم و خوابیدم. نصف شب برای ادای نماز شب برخاستم، بعد از نماز دیدم، نرجس خوابیده و از وضع حمل او خبری بیست. پس از تعقیب نماز دوباره خوابیدم و بعد از لحظه ای با اضطراب بیدار شدم و نرجس خاتون نیز بلند شد و نمازگزارد و خوابید. حکیمه خاتون می گوید: نزدیک بود فجر تمام شود و او در حال خواب بود و من دربار? وعد? امام (علیه‌السلام) تردید می کردم، ناگهان حضرت با صدای بلند مرا صدا زد و فرمودند: ای عمه! نکن که وقت نزدیک است. چون صدای امام عسکری (علیه‌السلام) را شنیدم، شروع به خواندن سور? «الم سجده» و «یس» نمودم. در این وقت، نرجس با حال اضطراب از خواب بلند شد، من به وی نزدیک شدم و نام خدا را بر زبان جاری کردم و پرسیدم: آیا احساس چیزی می کنی؟ گفت: آری. گفتم ناراحت مباش و دل قوی دار، این همان مژده ای است که به تو دادم، سپس هر دو به خواب رفتیم، اندک بعد، برخاستم دیدم بچه متولد شده و روی زمین با اعضاء هفتگانه، خدا را سجده می کند. آن ماه پاره را در آغوش گرفتم. دیدم بر عکس نوزادان دیگر، از آلایش ولادت پاک و پاکیزه است. در آن هنگام امام حسن عسکری (علیه‌السلام) صدا زد: عمّه جان! فرزندم از نزد من بیاور، چون او را نزد پدر بزرگوارش بردمف امام دست زیر رانها و پشت بچه گرفت و پاهای او را به سینه مبارک چسبانید و زبان در دهانش گردانید و دست بر چشم و گوش و بندهای او کشید و فرمود: فرزندم با من حرف بزن! آن مولد مسعود گفت: «اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمد رسول الله». آنگاه بر امیرالمومنین و ائمه طاهرین (علیهم‌‌السلام) درود فرستاد و چون به نام پدرش رسید، چشم را گشود و سلام کرد. امام فرمود: عمّه جان او را نزد مادرش ببر تا به او نیز سلام کند و باز نزد من برگردان. چون او را نزد مادرش بردم سلام کرد، مادر نیز جواب سلامش را داد. سپس او را پیش امام حسن عسکری (علیه‌السلام) برگردانیدم. حضرت فرمود: عمه! روز هفتم ولادتش نیز بچه را نزد من بیاور، صبح روز نیمه شعبان که به خدمت امام رسیدم، سلام کردم، روپوش از روی او برداشتم ولی بچه را ندیدم، عرض کردم: فدایت شوم بچه چه شد؟ فرمود: عمّه جان! او را به کسی سپردم که مادر موسی فرزند خود را به او سپرد. چون روز هفتم به حضور امام (علیه‌السلام) شرفیاب شدم، فرمود: عمّه فرزندم را بیاور. او را در قنداقه پیچیده، نزد حضرت بردم. امام مانند بار اوّل، فرزندش را نوازش فرمود و زیان مبارک آنچنان در دهان وی می نهاد، که گویی شیر عسل به او می خوراند. سپس فرمود: با من سخن بگو! گفت: «اشهد ان لا اله الا الله». آنگاه بر پیغمبر خاتم (صلی‌الله علیه و آله وسلم) و امیرالمومنین (علیه‌السلام) و تک تک ائمه تا پدر بزرگوارش درود فرستاد و سپس این آیه شریفه را تلاوت نمود: « وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ (۵)‏ وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا کَانُوا یَحْذَرُونَ:۵ اراد? ما بر این قرار گرفت است که به مسضعفین نعمت بخشیم، و آنها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم. حکومتشان را پا برجا سازیم و به فرعون هامان و لشکریان آنها آنچه را بیم داشتند از این گروه نشان دهیم». موسی بن جعفر، راوی این حدیث می گوید: این روایت را از «عقیه» خادم امام حسن عسکری (علیه‌السلام) پرسیدم، و او نیز، گفته حکیمه را تصدیق کرد.»۶
ب) احادیث درباره حرام بودن ذکر نام حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف)
۱٫ حدثنا محمّد بن ابراهیم بن اسحاق الطالقانی رضی الله عنه قال: سمعت ابا علی محمّد بن همّام یقول: سمعت محمّد بن عثمان عمری قدس الله روحه یقول: خرج توقیع بخط اعرفه «من سمانی فی مجمع من الناس باسمی فعله لعنه الله» قال ابوعلی بن محمد بن همام: و کتبت اساله عن الفرج متی یکون؟ فخرج الی «کذب الوقاتون».۷
محمد بن همان می گوید: از محمّد بن عثمان عمری قدس الله روحه شنیدم ک می گفت: از ناحی? مقدسه توقیعی بیرون آمد با خطی که آن خط را می شناختم (یعنی از ناحیه امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) بود) و در آن توقیع، چنین نوشته شده بود: «هر کس در محفلی مرا به اسمم یاد کند، لعنت خداوند بر او باد». ابو علی محمّد بن همام گفت: به حضور امام (علیه‌السلام) نامه نوشتم و از وقت ظهور سؤال کردم که کی خواهد بود؟ جواب آمد که: کسانی که برای ظهور وقت تعیین می کنند، دروغ می گویند.»
احادیث دیگری به این مضمون، از غیر محمّد بن عثمان نیز، نقل شده است که چندین نمونه را ذکر می کنیم.
عن علی بن عاصم الکوفی، قال: خرج فی توقیعات صاحب الزمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف): ملعون ملعون من سمانی فی محفل النّاس.۸
عن ابی رئاب عن ابی عبدالله (علیه‌السلام) قال: صاحب هذا الامر رجلّ لا یسمیه باسمه الا کافر.۹
۲٫ علی بن صدقه قمی (رحمت‌الله علیه) می گوید: توقیعی (از طرف امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف)) به سوی محمّد بن عثمان بدون اینکه سؤالی بکند، صادر شد تا جواب کسانی که از اسم آن حضرت سؤال می کنند، روشن شود. (و در آن توقیع چنین بود): «اما السکوت و الجنبه، و اما الکلام و النار، فانهم ان وقفوا علی الاسم اذاعوه، و ان وقفوا علی المکان دلوا علیه: یا باید از نام بردن سکوت کنند و خودداری نمایند، تا پاداش بهشت داشته باشند، و یا دربار? آن گفتگو کنند تا مستوجب آتش جهنم گردند؛ زیرا اگر سؤال کنندگان، نام حضرت را بدانند، آن را منتشر می کنند، و چنانچه (منتشر شد) جای او را می دانند و دشمنان را به آنجا راهنمایی می کنند.»۱۰
در این توقیع شریف، علّت حرام بودن ذکر نام حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) بیان شده است. این تعطیل به ما می فهماند که حرمت، اختصاص به زمان و دوران مشخصی دارد و آن زمان موقعی است که منتشر شدن اسم آن حضرت، باعث تعقیب دشمن شود و ضروری متوجه حضرت گردد و آن زمان اختصاص به دوران غیبت صغری داشت نه قبل از غیبت صغری و نه بعد از غیبت صغری.
و عن محمّد بن عبدالله و محمّد بن یحیی جمیعاً، عن عبدالله بن جعفر الحمیری عن محمّد بن عثمان العمری فی حدیث. انه قال له: انت الخلف؟ قال: ای و الله الی ان قال: قلت: فالاسم. قال: محرّم علیکم ان تسألوا عن ذلک، و لا اقول هذا من عندی، فلیس لی ان احلل و لا احرّم ولکن عنه علیه السلام فان الامر عند السلطان ان ابا محمد مضی ولم یخلف ولداً. الی ان قال: و اذا وقع الاسم وقع الطلب فاتقوا الله و امسکوا عن ذلک.۱۱
اقول (صاحب الوسائل): هذا وضح دلاله فی ان وجه النهی التقیه و الخوف.
ج) ملاقات و دیدار او با امام مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف)
احادیثی که از ایشان نقل شده، نشان می دهد که وی مکرراً امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) را حتی در دوران کودکی آن حضرت دیده و در دوران امامتش با او ملاقاتهایی داشته است. بعضی از آنها را در ذیل نقل می کنیم.
عبدالله بن جعفر حمیری می گوید: به محمّد بن عثمان عمری (رضی) گفتم: من می خواهم از شما همان سؤالی را بکنم که حضرت ابراهیم از خداوند کرد، و گفت: « رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِـی الْمَوْتَی قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَی وَلَـکِن لِّیَطْمَئِنَّ قَلْبِی: خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می کنی؟ فرمود: مگر ایمان نیاورده ای؟ عرض کرد: چرا، ولی می خواهم قلبم آرامش یابد».۱۲ به من خبر دهید آیا صاحب الامر را دیده اید؟ محمّد بن عثمان گفت: آری، و او گردنی این چنین دارد و با دست اشاره به گردن خود کرد.»۱۳
جعفر بن محمّد بن مالک فرازی می گوید: «معاویه بن حکیم، و محمّد بن ایّوب بن نوح و محمّد بن عثمان (رضی) همگی به من نقل کردند که امام حسن عسکری (علیه‌السلام) فرزندش را در خانه اش به ما نشان داد و خطاب به ما که چهل مرد بودیم فرمود: بعد از من، این امام شما و جانشین من در میان شماست. از وی اطاعت کنید و بعد از من در امور دین خود پراکنده نشوید که به هلاکت می رسید. آگاه باشید که شما بعد از امروز، دیگر او را نخواهید دید.۱۴ ما هم از خدمت حضرت بیرون آمدیم و چند روزی نگذشت که حضرت رحلت نمود.»۱۵
حدثنا محمد بن موسی بن المتوکل رضی الله عنه قال: حدثنا عبدالله بن جعفر الحمیری، عن محمد بن عثمان العمری قال: سمعته یقول: «و الله ان صاحب هذا الامر لیحضر الموسیم کل سنه فیری الناس و یعرفهم و یرونه و لا یعرفونه.»۱۶
عبدالله بن جعفر حمیری می گوید: از محمد بن عثمان عمری رضی الله عنه شنیدم می گفت: «به خدا قسم صاحب الامر هر سال در موسم (حج) در مکه است. او مردم را می بیند و آنها را می شناسد، و مردم هم او را می بینند ولی نمی شناسند.»
حدثنا محمد بن موسی بن المتوکل رضی الله عنه قال: حدثنا عبدالله بن جعفر الحمیری قال: سألت محمّد بن عثمان المعری (رض) فقلت له: «ارأیت صاحب هذا الامر؟ فقال: نعم و آخر عهدی به عند بیت الله الحرام و هو یقول: الهم انجزلی ما وعدتنی.»۱۷
عبدالله بن جعفر حمیری می گوید: «از محمّد بن عثمان (رضی) پرسیدم: آیا صاحب الامر را دیده ای؟ گفت: آری، آخرین بار که حضرت را دیدم، در خانه خدا (مسجد الحرام) بود و می فرمود: خدایا! آنچه را به من فرموده ای به انجام برسان.»
حدثنا محمّد بن موسیبن المتوکل رضی الله عنه قال حدثنا عبدالله بن جعفر الحمیری قال: سمعت محمّد بن عثمان المعری رضی الله عنه یقول: رأیته صلوات الله علهی متعلقا باستار الکعبه فی المستجار و هو یقول: «اللهم انتقم لی من أعدائی»۱۸ (او اعدائک).۱۹
محمّد بن عثمان می گوید: «آن حضرت صلوات الله علیه را دیدم که در «باب المستجار پرد? خان? خدا را گرفته و عرض می کند: «پروردگارا! به وسیله من از دشمنان خود انتقام بگیر.»
دعاء سمات از طریق عمری (محمّد بن عثمان) نقل شده است و مستحب است در ساعتهای آخر روز جمعه خوانده شود.۲۰ مرحوم شیخ عباس قمی می نویسد: «دعاء سمات معروف به دعاء شبور که مستحب است خواندن آن در ساعت آخر روز جمعه و مخفی نماند که این دعاء شبور که مستجب است خواندن آن در ساعت آخر روز جمعه و مخفی نماند و این دعاء ادعیّه مشهوره است و اکثر علماء سلف بر این دعاء مواظبت می نموده اند و در مصباح شیخ طوسی و جمال الاسبوع سبّد بن طاوس و کتب کفعمی به اسناد معتبر از جناب محمّد بن عثمان عمری (رضی) که از نوّاب حضرت صاحب الامر (علیه‌السلام) است و از حضرت امام باقر و امام جعفر صادق (علیهم‌‌السلام) روایت شده و علاّمه مجلسی آن را شرح در بحار۲۱ ذکر کرده است.»۲۲

پی نوشت ها:

۱٫ سوره آل عمران، آیه۱۸ و۱۹٫
۲ . کمال الدین، ج۲، ص۴۳۳، باب میلاد القائم، حدیث۱۳٫ بحارالانوار، ج۱۵، حدیث۱۹٫
۳ . ترجمه با استفاده از تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۴۶٫
۴ . کمال الدین، ج۲، باب میلاد القائم، ص۴۳۳، حدیث۱۴٫ بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۶، ح۲۰٫
۵ . سوره قصص، آیات ۵و ۶٫
۶ . کمال الدین، ج۲، باب میلاد قائم. ص۴۲۴٫ حدیث۱، و شبیه این حدیث در الغیبه، ص۲۳۴، حدیث ۲۰۴، با کمی اختلاف آمده است.
۷ . کماالدین، ج۲، توقیعات، ص۴۸۲، حدیث۳٫ بحارالانوار، ج۵۱، ص۳۳، حدیث۱۰٫
۸ .. بحارالانوار، ج۵۱، ص۳۳، حدیث۹٫
۹ . همان منبع، حدیث۱۱٫
۱۰ . الغیبه، حدیث۳۳۱، ص۳۶۴٫ بحارالانوار، ۵۱، ص۳۵۱٫
۱۱ . وسایل الشیعه، ج۱۶، باب ۳۳، ص۲۴۰، روایه۲۱۴۶۰٫
۱۲ . سوره بقره، آیه ۲۶۰٫
۱۳ . کمال الدین، ص۴۲۵، باب من شاهد القائم، حدیث۳٫
۱۴ . اینکه گوید شما او را نخواهید دید یعنی اکثر و بیشتر شما او را نخواهید دید؛ چون محمّد بن عثمان در ایام نیابت خود او را می دیده و در احادیث آینده این مطلب روشن تر خواهد شد. (پاورقی کمال الدین، ج۲، ص۴۳۵۹).
۱۵ . کمال الدین، ص۴۳۵، باب من شاهد القائم، حدیث۲٫ بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۵، روایه۱۹٫
۱۶ . همان منبع، حدیث۸٫
۱۷ . همان منبع، حدیث۹٫ الغیبه، ص ۳۶۴، حدیث۳۳۰٫
۱۸ . در کمال الدین «اعدائی» و در الغیبه «اعدائک» آمده است.
۱۹ . همان منبع، حدیث۱۰٫ بحارالانوار، ج۲،ص۳۰٫ الغیبه، ص۳۶۳، حدیث۳۶۳، حدیث۳۲۹٫
۲۰ . همان منبع، حدیث۱۰٫ بحارالانوار، ج۲، ص۳۰٫ الغیبه، ص۳۶۳، حدیث۳۲۹٫
۲۱ . مصباح المتهجد، ص۳۷۴٫
۲۲ . بحار الانوار، ج۹۰، ص۹۷-۹۵٫

مطلب قبلیاحادیثی چند از نایب اوّل
مطلب بعدینوید به حکومت مهدی

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید